شهید زینالدین به نماز اول وقت بسیار اهمیت میداد و در هر وضعیت و هر منطقهای که بود، به محض فرا رسیدن زمان نماز، اذان میگفت و نماز می خواند.
یادم است هنگامیکه در منطقهی سردشت تردد داشتیم، با اینکه جادهها از لحاظ امنیت، تضمینی نداشت و هر لحظه امکان حملهی غافلگیرکنندهی گروهکهای ضدانقلاب بود، همینکه موقع نماز میشد، شهید زینالدین ماشین را نگه میداشت و در کنار جاده به نماز میایستاد.
پس از شهادتش، یکی از برادران او را در خواب دیده بود که مشغول زیارت خانهی خداست و عدهای هم به دنبالش روانند.
پرسیده بود:
«شما اینجا چه کار دارید و چه مسئولیتی دارید؟» و او پاسخ گفته بود:
«به خاطر تأکیدی که بر نماز اول وقت داشتم، در اینجا فرماندهی اینان را برعهدهام گذاشتهاند!»
به حق که چنین فرزندی از دامان چنین مادری برخاسته است، مادری که در تشییع مهدی، زینبگونه خطاب کرد:
«... شما را به خون همهی شهیدان و این دو جگر گوشهی من استقامت داشته باشید و در همهی مراحل و سختیها ایستادگی کنید و راه این شهیدان را ادامه دهید. مگذارید خونشان هدر رود، از حرکت باز نایستید.
مهدی و آقای او صاحبالزمان (عج) را خشنود کنید.»
راوی : حاج محمدمیرجانی