سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از گمانهاى مردم با ایمان بپرهیزید که خدا حق را بر زبان آنان نهاده است . [نهج البلاغه]
خاکزیر خاطرات
 
دوشنبه 88 آذر 16 , ساعت 6:17 صبح

با سلام به تمامی عزیزانی که خداوند منان توفیق داد تا مدتی را در کنارشان باشیم .

شهید ابوالفضل مرادی برادرعزیزی برای تمامی بروبچه های واحد و درکل بسیج بود هر وقت او را می دیدی درحال ذکر بود ،حال و هوای خاصی داشت،چهره به یادماندیش انسان رابه یاد خدا می انداخت .

چند روز مانده به شهادتش در انرژی اتمی بودیم به من و تعدادی دیگر ازبچه ها ماموریت دادند به جزیره مجنون برویم وقتی ابوالفضل متوجه شد با حالتی خاص برای خداحافظی پیش ما آمد وتا قول شفاهت نگرفت راضی نشد.

بعدما به جزیره رفتیم و او درانرژی اتمی ماند.

 دو یا سه روز بعد خبر شهادت این عزیز به همراه برادر گرامی اش عباس و تعداددیگری از بچه به ما رسید.

 تازه من فهمیدم خداوند منان به من منت بزرگی گذاشته بود که شهید ابوالفضل مرادی از من آن قول را گرفت و همیشه وقتی به یاد آن خداحافظی می افتم با خود می گویم او با این کارش به من لطف بزرگی کرد و چراغ امیدی برای تمام زندگی ام روشن کرد ، خداوندانشااله تمامی شهدای عزیز را با سید و سالارشهدا محشور فرماید.

شهیدان مرادی وتعدادی دیگر ازعزیزان دربمب باران انرژی اتمی ودرست وقت نماز ظهر به شهادت رسید.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ